سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که ما اهل بیت را دوست بدارد و محبّتما در دلش تحقّق یابد، چشمه های حکمت بر زبانش جاریمی شود. [امام صادق علیه السلام]

G.T.P



 

خیلی ها هستند که بازی را به خاطر داستانش انجام می دهند و طرف بازیهایی که داستان ندارند و یا حتی دارای داستان ضعیفی هستند نمی روند. Left 4 Dead بازی ایست که عقاید و نظریات این دسته از گیمرها را عوض خواهد کرد. این بازی مولفه ای از نوع داستان ندارد ولی چیزهایی در خود دارد که حتی آن دسته از گیمرهایی که در جمله ی اول به آنها اشاره شد را نیز مجذوب خود خواهد کرد. اولین و مهمترین عاملی که موجب می شود این بازی از بازیهای هم سبکش گامی جلوتر باشد حالت چند نفره ی آن است که در ادامه به تشریح آن خواهیم پرداخت. هوش مصنوعی و کارگردانی قوی نیز به کمک بازی آمده است تا بازی را در زمره ی بهترین های سال قرار دهد.

بخش تک نفره (Single Player) بازی چهار کاراکتر با نام های Francis ، Zoey ، Louis و Bill را در دل زامبی ها رها می کند. یک دموی کوتاه ولی زیبا تنها مقدمه ایست که شما را با شخصیت کاراکترها و ظاهر بهم ریخته و شلوغ شهر آشنا می سازد. در این بخش چهار مرحله وجود دارد که برای یک بازی بسیار کم به نظر می رسد. شما در انتخاب کاراکتر مورد نظرتان مختارید و پس از انتخاب کاراکتر از سوی شما هوش مصنوعی (AI) بازی به خوبی کنترل سه کاراکتر دیگر را دراختیار می گیرد. بازی از دیدگاه اول شخص بیان می شود اما در بسیاری از مواقع به حالت سوم شخص وارد می شود و دوربین بازی کاراکتر را در میان انبوه زامبی ها نشان میدهد. بازی نوآوری های فراوانی دارد که برای یک بازی شوتر راضی کننده به نظر می رسد. هوش مصنوعی یارانتان یکی از مهمترین پارامترهای بازی و از نقاط قوت آن به شمار می آید. مثلا وقتی به چنگ یک زامبی افتادید یکی از سه کاراکتر دیگر به سرعت به کمکتان می آید و شما را نجات می دهد. اگر خط سلامت شما در حال به پایان رسیدن باشد، باز هم یکی از کاراکترهایی که توسط AI بازی کنترل می شوند به شما کمک می کنند تا خط سلامتتان را پر کنند. در کل همکاری و کمک به هم یک اصل مهم در پیشبرد مراحل L4D به شمار میرود. حالت تک نفره ی بازی با وجود اینکه از داستان خاصی تبعیت نمی کند و اصول و قواعد اولیه ی بازیهای شوتر اول شخص را زیر پا گذاشته است جذابیت خاص خود را دارد، اما این جذابیت فقط ذره ای از لذتیست که بازیکن در بخش های چند نفره بازی حس میکند. میتوان گفت که بخش تک نفره در این بازی فقط مقدمه و نوعی tutorial برای بخش چند نفره ی آن است تا بازیکن با کنترل، اکشن، گیم پلی، نقشه ها و ... بازی آشنا شود.

در بخش چند نفره دو Mode با نام های Campaign و Versus وجود دارد. در Campaign همانند حالت تک نفره، کنترل یکی از کاراکترهای بازی را در اختیار خواهید گرفت با این تفاوت که سه کاراکتر دیگر را نیز یک نفر چون شما کنترل خواهد کرد. اگر تعداد کسانی که می خواهند بازی را انجام دهند کمتر از چهار نفر باشد کنترل کاراکتر های باقی مانده را هوش مصنوعی بازی برعهده خواهد داشت. بخش Campaign به مراتب سخت تر از حالت Single Player می باشد چراکه در حالت تک نفره در صورت برخورد به مشکل یکی از کاراکترها سریعآ به کمک شما می آمد ولی در مود Campaign هر کس به فکر خودش می باشد و خیلی کم پیش می آید که کسی دست و دل بازی کند و بسته ی سلامت (Health Pack) خود را به شما بدهد و یا شما را از دست زامبی ها نجات دهد. در صورتی که یکی از اعضای تیم بمیرند بازی آنها را به صورت اتوماتیک در اتاق هایی قرار میدهد که کاراکتر های زنده باید او را از آنجا آزاد کنند و به بازی برگردانند. اگر همه ی کاراکترها با هم بمیرند بازی از ابتدای مرحله بارگذاری (Load) می شود.

در ابتدای هر مرحله شما دارای یک اسلحه ی کلت نسبتآ ضعیف با تیر بی نهایت و یک سلاح دیگر شامل یک یوزی (Uzi submachine gun) یا یک شاتگان (Ithaca 37 pump-action shotgun) خواهید بود. با پیشروی در مرحله سلاح های قوی تری در اختیارتان قرار می گیرد که جذابیت اکشن شلوغ بازی را برایتان چندین برابر خواهد کرد. علاوه بر اینها، آیتم های دیگری نیز مانند نوعی نارنجک در اختیارتان قرار خواهد گرفت. بازی در بخش چندنفره به هیچ وجه خسته کننده نمی شود چرا که اکشن سریع و مبارزات شلوغ آن به هیچ وجه اجازه نفس کشیدن به شما را نخواهد داد. در هر صحنه ی بازی بیش از 20 یا 30 زامبی روی سر شما خراب می شوند و گاهی ممکن است با خود بگویید "خدا پدر سام ماجراجو را بیامرزد" ! روند بازی با وجود خطی بودن، کاراکتر را در چالش قرار می دهد زیرا در هر مرحله با توجه به نوع پیشروی شما و مهارت هم تیمی هایتان می توانید ترفندی خاص را اتخاذ کنید. در پایان هر کدام از مراحل کاراکتر های زنده مانده با نوعی وسیله نقلیه از معرکه فرار می کنند. بدون شک جذاب ترین قسمت هر مرحله مبارزه ایست که قبل از فرار با دسته های ده تایی و گاه صدتایی زامبی ها انجام می دهید تا وسیله ی فرار از راه برسد. بخش Campaign جذابیت بالایی دارد اما با بازی کردن در مود Versus لذتی که از بخش های تک نفره ی بازی و Campaign  آن برده اید را به کل از یادتان خواهد برد.

در مود Versus که یک مود 8 نفره است کاراکترها به دو تیم تقسیم می شوند. یکی تیم کاراکترهای اصلی بازی یا همان Survivors و دیگری تیم آلوده شده ها یا Infecteds. قرار گرفتن در هر کدام از این تیم ها بصورت کاملآ Random پیش بینی شده است ولی بعد از یک دور به پایان رساندن بازی در هر مرحله تیم ها جایشان را عوض خواهند کرد. قرار گرفتن در کالبد یک زامبی با قدرت های منحصر به فردش می تواند لذتی عجیب و متفاوت برایتان داشته باشد. اگر در گروه زامبی ها باشید کنترل یکی از Bossهای زامبی ها به شما واگذار می شود. 4 کاراکتر Boomer ، Tank ، Hunter و Smoker این رییس ها را شامل می شوند که هر کدام قدرت خاص خود را دارا می باشند. مثلآ Hunter می تواند از فواصل بسیار دور با جهش های عظیمش خود را روی یکی از کاراکتر های بازی بیندازد، یا Tank که مشاهده اش از هر فاصله ای لرزه بر اندامتان خواهد انداخت، دارای هیکل فوق العاده تنومندیست که کشتنش به هیچ وجه کار ساده ای نیست. از جمله قابلیت هایی که این باس زامبی ها دارند میتوان توانایی مشاهده افراد از پشت دیوارها را نام برد. همچنین چیزی که در دیدگان این زامبی ها می بینید با چیزهایی که تا کنون دیده اید کاملا متفاوتند، به گونه ای که احساس میکنید که زامبی ها واقعآ احساس دارند و می توانند فکر کند. همانطور که گفته شد در بازی فقط چهار Map با نام های No Mercy ، Death Toll ، Dead Air و Blood Harvest وجود دارد که در مود Versus فقط Mapهای No Mercy و Blood Harvest در دسترس قرار دارند.

صحبت کردن در مورد گرافیک این بازی برخلاف اکثر بازی ها، به هیچ وجه کار سختی نیست. در هر صحنه ده ها دسته زامبی وجود دارد که هر کدام دارای شکل و شمایل منحصر به خود هستند. تک تک این زامبی ها دارای آناتومی خاص خود هستند و با بهترین جزییات طراحی شده اند. بازی از حیث سخت افزاری همانند دیگر بازی های Valve اصلآ سنگین نیست و با وجود شلوغی بیش از حد صحنه ها حتی یک فریم را نیز از دست نخواهید داد. افکت های انفجار بازی بسیار زیبا هستند و شلیک به شکم پف کرده ی یک Boomer و برای لحظه ای برپا کردن باران خون صحنه ای به یاد ماندنی را برایتان خلق خواهد کرد. در یکی از مراحل بازی به بالاترین نقطه ی شهر می روید و مشاهده ی شهر نابود شده و تاریکی که زامبی ها تسخیرش کرده اند، هم می تواند شما را سر ذوق آورد و هم دل تنگتان کند. خلاصه؛ گرافیک بازی با اینکه از آخرین تکنولوژی های روز استفاده نمی کند، زیبایی و جذابیت خاص خود را دارد.

مشخصات بازیهایی که کلیشه ها را می شکنند و به عبارتی پا از گلیم خود درازتر می کنند چیست؟ اگر به دنبال جواب این سوال می گردید بازی های شرکت Valve را امتحان کنید. شرکت Valve باز هم یک بازی خلق کرد و موفق شد دنیای بازیهای شوتر را تکان دهد و حالت چند نفره ی بازیهای رایانه ای را چند قدمی جلوتر ببرد. همانطور که پارسال بازیهای Valve از جمله Orange Box موفق شدند جوایز بسیاری را بدست آوردند، امسال نیز L4D خود را آماده ی دریافت جوایز بیشمار از جمله بهترین بازی مولتی پلیر و بهترین شوتر سال از سوی سایت ها و مجلات مختلف می بیند.



 رتبه بندی
8.7
 گیم پلی
9
 گرافیک
9
 صداگذاری
8
 نوآوری
8
 جذابیت
9

 

سرانجام بعد از 10 سال این بازی توسط Bethesda Softworks عرضه شد. یک بازی RPG کامل با تمی علمی – تخیلی ، محیطی بسیار بزرگ ، جذاب و دیدنی. این شرکت قبل از این ، بازی موفق Oblivion را در کارنامه خود داشت. اگر Oblivion را بازی کرده باشید هنگام بازی کردن Fallout 3 احساس میکنید قبلا آن را تجربه کرده اید. داستان بازی مربوط به سال 2277 میشود ، یعنی 200 سال بعد از زمانی که انسان با دستهای خود جنگ هسته ای را راه انداخت و زمین یعنی محل زندگی خود را نابود کرد. همه جانوران مرده اند و همه چیز در این پهنه ی وسیع نابود شده است. تنها معدود انسانهایی از این جنگ جان سالم به در برده اند که قبل از آغاز جنگ به پناهگاه هایی با نام Vault که برای این منظور(در امان ماندن از جنگ!) ساخته شده بود ، رفته بودند.

موجوداتی که بر روی زمین بودند تبدیل به موجوداتی جدید با ساختار ژنتیکی جدید و ظاهری جدید شده اند. این پناهگاه ها تمام نیاز های افرادی که در آن زندگی میکنند را تامین میکند ، به طوری که بعد از 200 سال همچنان در حال انجام این کار است. خط داستانی بازی از لحظه ی تولد شما شروع میشود. شروعی که به نظر من بهترین شروع برای یک بازی RPG است. وقتی از رحم مادر خود بیرون میایید باید دکمه ی A را بزنید تا صدای گریه ی شما خیال همه را راحت کند و به آنها شادی ببخشد. بعد از آن در حالی که پرستار در حال ثبت مشخصات شما است باید جنسیت خود ، نام خود و در نهایت چهره ای که در دوران بلوغ خواهید داشت را طراحی کنید.

چهره ای که شما انتخاب میکنید تاثیر مستقیم در چهره ی پدر شما که در اتاق عمل با ماسک حاضر است میگذارد. پدری که از بدنیا آمدن شما بسیار خوشحال است ، اما این خوشحالی زیاد دوام نمی آورد ، بعد از چند لحظه دنیا پیش چشمانش تار میگردد و او همسر خود را از دست میدهد. بله ، شما در لحظه ی تولد مادر خود را از دست میدهید و این پدر است که شما را باید بزرگ کند و آموزش بدهد. در سکانس بعدی شما یک نوزاد هستید که باید با اسباب بازیهایتان بازی کنید و از این طرف اتاق به آن طرف اتاق بروید. در سکانس بعدی شما خود را در وسط جشن تولد خود میبینید ، جایی که شما یک هدیده ی با ارزش دریافت میکنید و آن هم Pip-Boy 3000(یک وسیله الکترونیکی دستی) است. در سکانس آخر یعنی سکانسی که بازی به صورت رسمی(!) شروع میشود ، شما متوجه میشوید که پدر شما بنا بع دلایل نا معلوم Vault 101 را ترک کرده. شما این خبر را از دختر دوست پدرتان بدست می آورید و در صدد یافتن پدر از Vault 101 خارج میشوید.

وقتی پناهگاه را ترک میکنید و وارد دنیای واقعی میشوید به لطف موتور گرافیکی Game Bryo که در ساخت Oblivion نیز از آن استفاده شده بود میتوانید عمق فاجعه را درک کنید و ببینید انسان چه بلایی بر سر خود آورده! جزئیات بالا ، عمق مشاهده ی بسیار بالا ، چرخه ی شب و روز ، نبود افت فریم ، همه و همه دست به دست هم داده اند که شما یک گرافیک عالی در سبک Open World RPG  را شاهد باشید. محیط بازی بسیار بزرگ است و با توجه به وسعت نقشه ، سرعت Load در بازی خوب است. رنگ بندی بازی با توجه به جو بازی بسیار هماهنگ است. این رنگ بندی ، یک محیط بی روح و مرده را به نمایش میگذارد.


بازی از دید اول شخص(با قابلیت سویچ بر سوم شخص) دنبال میشود. البته این دید اول شخص در حد FPS های تراز اول نیست و در خیلی از مواقع بسیار پر ایراد ظاهر میشود چون این بازی نفساً یک RPG است. یک Modern RPG که تمام المان هایی که یک RPG لازم دارد را یکجا دارد. در بیشتر اوقات دید اول شخص بهترین انتخاب است ولی همین دید اول شخص هنگام مبارزه کمی مشکل ساز میشود ، مخصوصا اگر به هدف خیلی نزدیک باشید. در سیستم هدف گیری شما میتوانید از دو حالت برای مبارزه با سلاح گرم استفاده کنید. راه اول شلیک همانند بازیهای FPS است که معمولا به عنوان راه دوم از آن استفاده میشود. راه دوم استفاده از مکانیزم V.A.T.S است. طرز کار این مکانیزم بدینگونه است که با زدن دکمه LB نزدیکترین هدف به پوینتر انتخاب میشود و زمان متوقف میشود و شما هدف مورد نظر را میبینید که در کنار اعضای مختلف بدنش یک سری کمیت درصدی نوشته شده است ، این کمیت ها نشان دهنده ی شانس گلوله ی شما در برخورد با هدف میباشند. هر بار از سیستم V.A.T.S استفاده میکنید مقداری از یک پارامتر(در قسمت پایین – چپ صفحه وجود دارد) که AP نام دارد کم میشود. بسته به اینکه شما به چه نقطه از بدن شلیک میکنید از این پارامتر کم میشود ، البته اگر برای چند ثانیه از آن استفاده نکنید ، خود مجددا شارژ میشود.

سیستم ارتقای تواناییها بدین صورت است که بعد از هر بار Level Up شدن مقداری Perk و Point بدست می آورید. Perk مربوط به قابلیت های تخصصی شما در انجام هر کاری میشود. مثلا استفاده از اسلحه ی سنگین یا توانایی در سخن گفتن و امثال اینها. یعنی شما با گرفتن هر Perk میتوانید تاثیرات مثبتی بر روی این قابلیت ها بگذارید. Point مربوط به توانایی های عمومی شما یعنی S.P.E.C.I.A.L و Skills  شما میشود که با استفاده از آن میتوانید توانایی های خود را افزایش دهید. تمام این قابلیت ها در Pip-Boy 3000 قابل دسترس و مشاهده است. Pip-Boy 3000 توانایی های دیگری هم دارد. مانند نمایش تجهیزات ، مقدار سلامتی ، اسلحه ها ، نقشه ، گوش دادن به رادیو ، نمایش ماموریت و... . هنگام گوش دادن به رادیو خیلی چیزهای جدید در مورد داستان و حتی گیم پلی بازی دستگیرتان میشود ،‌ که بسیار بدرد بخور و کارا هستند! البته رادیو موزیک نیز پخش میکند. زحمت گویندگی در رادیو هم به دوش یک نفر است(یعنی در تمام موج های مختلف فقط یک نفر صحبت میکند). البته در هر موج با توجه به جایگاه ایستگاه ، چیز خاصی بیان میکند. در کل دیالوگها خوب هستند ، هرچند گویندگان مجبور بودند در نقش چندین نفر ایفای نقش کنند. در بازی حجم دیالوگ ها بسیار بالا است و شما وقتی با هر یک از کاراکترهای بازی صحبت میکنید ، حرفهای زیادی برای گفتن دارید! طریقه ادای این دیالوگ ها هم بدینگونه است که شما صحبت را با کاراکتر مقابل شروع میکنید و از بین دیالوگ های موجود باید گزینه ی مناسب را انتخاب کنید. حتی در بعضی مواقع نیاز دارید که دروغ نیز بگویید که در این مواقع قدرت بیان شما بسیار به شما کمک میکند.

صدای اسلحه ها هم در بازی نسبتا خوب است ، هر چند در حد برترینهای سبک FPS نیست ولی با آنها زیاد هم اختلاف ندارد . تنوع اسلحه در بازی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و هر چه در بازی پیشرفت میکنید بر تعداد آنها افزوده میشود. انواع اسلحه های سنگین و سبک ، اسلحه های سرد و گرم ، اسلحه های متعارف و غیر متعارف(!) ، انواع لباسها و زره ها که با استفاده از آن ها میتوانید ظاهر شخصیت خود را تغییر دهید.

در پایان باید گفت Fallout 3 یک اثر بزرگ از سازندگان Oblivion است که تقریبا هیچ قسمت از بازی کاستی ندارد و به بهترین شکل ممکن طراحی و ساخته شده. به شخصه این بازی را به تمام RPG بازها توصیه میکنم.

 

 

 


 رتبه بندی
8.8
 گیم پلی
9
 گرافیک
9
 صداگذاری
9
 نوآوری
8
 جذابیت
9



درست هنگامی که همه‌ی اکشن بازها دچار تب جدیدی با نام Call of Duty 4 شده بودند، Activision نسخه‌ی بعدی را برای سال 2008 تأیید کرد. شایعات زیادی پیرامون این بازی که در ابتدا با نام CoD 5 شناخته می‌شد، وجود داشت و در نهایت با اعلام این خبر که توسط Treyarch ساخته می‌شود، گیمرها واکنش‌های متفاوتی از خود نشان دادند. مخصوصاً زمانی که همه فهمیدند دوباره CoD می‌خواهد به دوران جنگ جهانی دوم بازگردد. اما Treyarch با بهره گیری از تجربیات و تکنولوژی تیم Infinity Ward بالاخره خود را در گوشه‌ای از دل هواداران این سری بازی‌ها جا کرد. اندکی بعد از انتشار بازی CoD 3 این استودیو مقدمات ساخت Call of Duty: World at War را فراهم کرد. اینبار هم با تجربه تر از گذشته بود، هم با خیال راحت تری به تولید این بازی می‌پرداخت. هدف(با توجه به گفته‌ی خودشان) ساخت بهترین بازی‌ای بود که می‌توانستند خلق کنند. حال به نقد و بررسی CoD: WaW می‌پردازیم تا ببینیم این تیم بدنام(با توجه به برخورد مخاطبان پیش از عرضه این بازی) تا چه حد به هدفشان نزدیک شده‌اند.

اینبار تأکید بسیاری بر نمایش خشونت در جای جای داستان شده. برخلاف CoD 4 دیگر با یک قسمت آموزشی بازی آغاز نمی‌شود و پس از




اشکان ارنگی ::: یکشنبه 87/11/13::: ساعت 4:49 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7


بازدید دیروز: 11


کل بازدید :7545
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<